زهرا (س) اگرچه بانوی آب است و دریاها به فرمانش/ ولی کرده است در افطار بر آب اکتفا/
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۰۷۶۵۳
زهرا (س)اگرچه بانوی آب است و دریاها به فرمانش ولی کرده است در افطار بر آب اکتفا، زهرا چه زیبا گفت شاعر: هست کانون وفا، زینب چه زیباتر اگر گوییم: کانون حیا: زهرا اگر پرسیده بودند از درختان فدک آن روز که در این عرصه حق با کیست؟ می گفتند: با زهرا!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، در تاریخ بلند شیعه شعرای فارسی زبان در رثای ائمه کم شعر نسروده اند آنها عشق و اردات خود به اهل بیت (س) را در قالب واژه هایی عمیق با سوز و گداز بیان کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را
با گریه می بینم غروب آخرت را
من التماس لحظه های درد هستم
آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟
دست مرا بستند و پشتم را شکستند
می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟
حالا که روی پای من از حال رفتی
فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را!
پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد
می دید اگر یک مشت از خاکسترت را
افتاده ام پشت درِ قفل نگاهت
واکن دوباره چشمهای نوبرت را
بر زانوی تنهایی خود سر گذارم
وقتی ندارم بر سر زانو سرت را
******
نای نفس کشیدن و رعنا شدن نداشت
سرو علی دگر کمر پا شدن نداشت
این بر همه طبیب، ز خود دست شسته بود
کی گفته او توان مسیحا شدن نداشت
آب از سرش گذشته، علی را خبر کنید
کوثر که میل راهی دریا شدن نداشت
پیچیده است اگر، کمرش درد میکند
او هیچ گاه قصد معما شدن نداشت
امروز کار خانه خود را تمام کرد
گویا که قصد عازم فردا شدن نداشت
حتی حسین آب ز دستش گرفت و خورد
گویا خبر ز راهی گرما شدن نداشت
می شست رخت خویش، ولی طول میکشید
چون دست لاغرش رمق واشدن نداشت
اسماء کمی خلاصه بینداز بسترش
تصویر فاطمه که غم جا شدن نداشت
می خواست دختر پدر خویشتن شود
گویا که میل حضرت زهرا شدن نداشت
با قصد قربت از پسرانش برید دل
هرچند قصد قربت مولا شدن نداشت
جایی که اعتبار گدا فرق میکند
حتماً اصول جود و سخا فرق میکند
در خانه ی محقٌر زهرای مرضیه
با آفتابْ…نوعِ عطا فرق میکند
ما ریزه خوارِ سفره ی احسان حیدریم
پس نحوه ی ارادت ما فرق میکند
حقِ کتاب و آل نبی چون ادا نشد
بغض نبی و رنگ کسا فرق میکند
وقتی ملیکه ای ز زمین میشود جدا
یعنی که حکم وطرح قضا فرق میکند
این روزها که حال مادرمان روبراه نیست
شرح شراره های عزا فرق میکند
حال و هوای بیت علی درد و ماتم است
درد و عزای آل عبا فرق میکند
*******
از بیت آل طاها (ص) آتش کشد زبانه
گوئی شده قیامت بر پا درون خانه
برپاست شور محشر از عترت پیمبر (ص)
خلق اند مات و مبهوت از گردش زمانه
اهریمنان نمودند خون قلب مصطفی (ص) را
در منظر خلایق بی جرم و بی بهانه
در پشت در فتاده، ام الائمه (س) از پا
دارد فغان ز دشمن آن گوهر یگانه
زینب (س) به ناله گوید کشتند مادرم را
این یک ز ضرب سیلی آن یک ز تازیانه
در خون فتاده زهرا (س) چون مرغ نیم بسمل
محسن (ع) فتاده چون گل پر پر در آستانه
در پشت زانوی غم پژمان نشسته حیدر (ع)
مانده حسین مظلوم (ع) حیران در آن میانه
از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا (س)
وز زخم سینه گیرد از میخ در نشانه
دارد حسن (ع) شکایت از کینه مغیره
ریزد ز دیدگانش یاقوت دانه دانه
با پهلوی شکسته چون مرغ بال بسته
زهرا (س) به خون نشسته در کنج آشیانه
******
شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
تمام غصه عالم نشسته در محراب
نگاه کن که ببینی چگونه میبارد
مصیبت از در و دیوار خانه ارباب
برای غسل شب قدر آمده امشب
فقط خدا و رسولش به منزل مهتاب
بنای زندگی اش را به آب میشوید
الهی صبر علی را به فاطمه دریاب
به قطره قطره سرشکش دخیل میبندد
بر آن ضریح کبود و شکسته و بیتاب
چه آبها که سراسیمه غسل میکردند
برای آن که نماند در آن بدن خوناب
چه میرسد به علی از مرور خاطرهها
که نالههای صبورش ندارد امشب تاب
******
منکران قتل زهرا گوش گوش
حامیان قاتل زهرا خموش
قتل دخت مصطفی افسانه نیست
قصۀ شمع و گل و پروانه نیست
آتش افروزی به بیت بوتراب
پیش ما روشن تر است از آفتاب
دارم از اهل مخالف چهل سند
چهل سند جمله صحیح و مستند
که فلانی گفت با حبل المتین
نفس پیغمبر امیرالمؤمنین
کای علی بیرون بیا از خانه باز
بر خلیفه دست بیعت کن دراز
گر ز خانه پای نگذاری برون
ور نیایی جانب مسجد کنون
به خداوندی که جان داد و تنم
خانه را با اهلش آتش می زنم
پاسخش گفتا یکی در آن میان
با چه جرأت از تو سر زد این بیان
هیچ می دانی که در این انجمن
زینبش است و حسین است و حسن
گفت حتی با حسین و با حسن
بایدم این خانه را آتش زدن
او برون استاده مولا در درون
او قسم خورد و علی نامد برون
چون علی بیرون نیامد لاجرم
دود آتش رفت بالا زان حرم
از هجوم دشمنان در باز شد
حمله بر بیت الولا آغاز شد
حال می پرسم که آیا فاطمه
بی تفاوت بود در بین همه؟
نیست هرگز یک مسلمان باورش
فاطمه غافل شود از شوهرش
بین دشمن یار را تنها نهد
بهر حفظ جان علی را وانهد
او از اول پشت در استاده بود
بر دفاع شیر حق آماده بود
دید دشمن گشته زهرا سدّ راه
تازیانه رفت بالا آه آه
سدّ راه خویش را برداشتند
پای در بیت خدا بگذاشتند
داشت زهرا دامن حیدر به دست
زان غلاف تیغ دستش را شکست
«میثم» اینجا دیده را خونبار کن
باز هم این بیت را تکرار کن
قتل ناموس خدا افسانه نیست
قصۀ شمع و گل و پروانه نیست
*******
کس نمیداند صاحب عزا
بانوی ما در بین ماست
بانوی زخمدیده زخم دل رسول
زخم دل امام زخم شهادت فرزندان
زخم زمانه حقناشناس ...
بانو به صدر مصطبه عشق آمده
در بین ماست آن عطر را دوباره میشنوم
سرم به عاطفهی رؤیا بر میگردد
سرم به دامن بانو بر میگردد ...
******
دلیل خلقت جهان! همه جهان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
نساء و کوثر و تکاثر و دخان فدای تو
فداییات محمد و علیست جانفدای تو
شرافت مدینه از عبور توست فاطمه
تمام کائنات غرق نور توست فاطمه
بهشت چیست؟ سبزهای که بیقرار بام توست
جهنم رمنده چیست؟ آتشی که رام توست
رضای حق رضای توست، راضیه مقام توست
فدک اگر که غصب شد همه جهان به نام توست
هنوز هم فدک به دور تو طواف میکند
فدک نه! نُه فلک به دور تو طواف میکند
پس از پدر ز گریه چشمهات آبدیده شد
و پای شعلهها به سوی خانهات کشیده شد
بگو چه شد که نام تو صدیقهٔ شهیده شد
بگو چه شد که قامت رشیدهات خمیده شد
همو که مصحف تو را گسست و آیه آیه کرد
سپس ز گریه مدام هر شبت گلایه کرد
اگرچه خستهای و پرشکسته خطبهای بخوان
شکوه کوه از کمر شکسته خطبهای بخوان
نهال ترد با تبر شکسته خطبهای بخوان
ز پیکری که پشت در شکسته خطبهای بخوان
بخوان از آن صحیفهای که خط به خط به دست توست
بخوان بخوان به نام حق که حق فقط به دست توست ...
چنان پیچیده عطر بی نظیرش در فضا، زهرا
نمی افتد دمی هم از لب باد صبا: زهرا
چه چشم انداز زیبایی است سمت مشرق عفت
به هر سو بنگری از ابتدا تا انتها زهرا
حلول شبنم رنگ است یا آغوش گلسنگ است
که گردش جمع می گردند جمع ما سوا، زهرا
انیس و مونس حیدر، مقامش سوره ی کوثر
یگانه یاس پیغبر(ص)، و کانَت طیبا زهرا
چه بذری پرورش داده است او در باغ دامانش
یکی از غنچه های اوست، مصباح الهدی زهرا
به مریم، ساره، آسیه و هاجر برتری دارد
که معصوم است از عصیان و نسیان و خطا، زهرا
مطاف جن و انس اینجاست حاجت از که می خواهی؟
بقا زهرا، دعا زهرا، دوا زهرا، شفا زهرا
اگر شویش علی، شان نزول انّما باشد
نباشد پس چرا شان نزول هل اتی، زهرا
چه کس بوده دلیل خلقت نوع بشر؟ احمد
چه کس بوده دلیل خلقت ارض و سما؟ زهرا
ملائک اینچنین گفتند روز اول خلقت:
الهی هَب لنا حیدر، الهی اتنا زهرا
به قرآن خوانده ای جنات عَدنٍ تحتِها الاَنهار؟
بهشت عدن، آن بالاست ، اما فوقها، زهرا
همه اسلام آوردند و او ذاتا مسلمان بود
تو گویی با پیمبر بوده در غار حرا، زهرا
چه اکسیری است در آموزه های چشم این بانو
که حتی فضّه اش را می کند آخر طلا، زهرا
نه تنها بیت های این چکامه، یا مصاریعش
نه هر واژه که می گوید در اینجا هر هِجا، زهرا
حرامی ها همه انگشت حسرت در دهان دارند
چو وارد می شود در روز محشر ابتدا، زهرا
اگرچه بانوی آب است و دریاها به فرمانش
ولی کرده است در افطار بر آب اکتفا، زهرا
چه زیبا گفت شاعر: هست کانون وفا، زینب
چه زیباتر اگر گوییم: کانون حیا: زهرا
اگر پرسیده بودند از درختان فدک آن روز
که در این عرصه حق با کیست؟ می گفتند: با زهرا!
اگر پرسیده بودند این سوال از کوه از دریا
جواب کل عالم بود بی چون و چرا: زهرا
بگو با تشنگان قدرت و تزویر برگردند
نخواهد کرد بیعت با شمایان مطلقا زهرا
شما که گربه ای بی دست و پا هستید، جای خود
برون آورده حق را از دهان اژدها، زهرا
همه دیدند که در جمع اشباح الّرجال شهر
قیامت کرد با آن خطبه ی غرّا به پا، زهرا
ز دنیای شما چیزی ندارد پیش خود یعنی:
به دنیای شما مردم ندارد اعتنا، زهرا
که بود آنکه رها می کرد از غم، با گلو بندش
یتیمی را فقیری را اسیری خسته را، زهرا
در آن کوچه - زبانم لال - پس تشخیص، مشکل شد
که زهرا مرتضی گردیده بود و مرتضی، زهرا
همیشه عمر گل کوتاه بوده، این قبول اما
که گفته که بماند گل به زیر دست و پا ...زهرا
چرا باید بگیرد دست بر دیوار و برخیزد
به هجده سالگی دارد چرا دستش عصا، زهرا؟
هلا همسایه ها وجدانتان راحت که در این شهر
تلافی می کند زخم زبان را با دعا، زهرا
در آن هفتاد و اندی تلخ روز ِ بعد پیغمبر
نشد روزی که باشد خالی از اشک و بُکا، زهرا
هزاران داغ دیده است و نیاورده بر ابرو خم
شده مصداق ناب البلاء لِلولا، زهرا
خودش می دید و حاضر بود وقتی در کنار شط
حسین تشنه اش را سربریدند از قفا، زهرا
ببین تازه است داغ فاطمه از آن وجودی که
عزادارش تمام عالم و صاحب عزا، زهرا
خودش دراین مصائب بوده و دیده است بی تردید
سر پاک عزیزش را به روی نیزه ها...زهرا
گذشته قرنها اما ببین تازه است داغ او
قیامت می کند شب های جمعه کربلا، زهرا...
و نام فاطمه زنده است آنجایی که می بینیم
جوانی بسته بر بر پیشانی اش سربند یا زهرا
"شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل"
که میگیرد در این سمت بلا دست مرا؟ زهرا
پایان پیام/32منبع: شبستان
کلیدواژه: شدن نداشت فرق میکند زهرا اگر فدای تو زهرا چه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۰۷۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تولد پنجاه و شش نوزاد از ابتدای امسال در بیمارستان کیش
به گزارش خبرگزاری صداوسیما کیش، فاطمه گودرزی گفت: فروردین امسال ۱۸ نوزاد پسر و ۱۹ نوزاد دختر در بیمارستان کیش متولد شدند و از ابتدای اردیبهشت تا امروز نیز ۱۹ نوزاد در بیمارستان متولد شدند.
وی افزود: پارسال نیز ۴۵۳ نوزاد در بیمارستان کیش متولد شدند.
کارشناس ارشد مامایی بیمارستان کیش گفت: هم اکنون پنج کارشناس مامایی در بیمارستان کیش فعالیت میکنند.
فاطمه گودرزی خاطرنشان کرد: پایش سلامت مادران، پایش قند خون جنین، رسیدگی به نوزاد پس از تولد، تزریق واکسنها و ویتامینهای مورد نیاز و ثبت قد و وزن نوزاد از مهمترین اقدامات کارشناسان مامایی در بیمارستان کیش است.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی